هوشها انواع و اقسام دارند؛ بايد هر كسي در وجود خودش به دنبال هوش خود بگردد و تحصيلات و شغلش را بر پايه آن قرار دهد. هوارد گاردنر روانشناسي بود كه اولين بار اين حرف را بر سر نظام آموزشي سنتي دنيا فرياد كشيد.درس پشت درس، داريد ميافتيد؟ كم كم دارد از تحصيلات آكادميك حالتان به هم ميخورد؟ دپ زدهايد كه آنقدر خنگيد كه نميتوانيد درسهايي را كه نصف بيشتر همكلاسيهايتان پاس ميكنند، پاس كنيد؟ داريد حس ميكنيد كه بلا نسبت ما، (خنگ) هستيد؟
اما آيا واقعا چون نميتوانيد درسهايتان را پاس كنيد، خنگ هستيد؟ آيا فقط آنهايي كه مدرك دكترا و فوق ليسانسشان را قاب گرفتهاند و زدهاند بالاي ميز كامپيوترشان، باهوش هستند؟
تا موقعي كه هوش به معني همين آيكيويي بود كه از تستهاي سنتي به دست ميآمد بله؛ باهوشترينها همان آقا مهندسها و خانم دكترها بودند. اما نظريههاي جديدتر هوش، چيز ديگري ميگويند.
آنها برگشتهاند به تعريف اصلي هوش يعني (توان سازگاري و پيشرفت در شرايط مختلف) و به اين نتيجه رسيدهاند كه يك مكانيك ماهر با تحصيلات سيكل، يك نوازنده دوتار بيسواد، يك فوتباليست ليگ برتر يا يك كشاورز كه از زمينش محصول بيشتري برداشت ميكند هم باهوش هستند.
در واقع هوشها انواع و اقسام دارند؛ بايد هر كسي در وجود خودش به دنبال هوش خود بگردد و تحصيلات و شغلش را بر پايه آن قرار دهد. هوارد گاردنر روانشناسي بود كه اولين بار اين حرف را بر سر نظام آموزشي سنتي دنيا فرياد كشيد.
هوش تصويري
هوش تصويري يا فضايي يعني توانايي تجسم تقريبا هر چيزي حتي تجسم فكرها؛ يعني اينكه وقتي به شما ميگويند دموكراسي، بتوانيد براي مفهوم دموكراسي، يك تصوير ذهني از آدمهاي يك جامعه دموكرات در ذهنتان بسازيد.
اگر خيلي باهوش باشيد، ميتوانيد همين تصوير را تغيير بدهيد طوري كه مفهوم ديكتاتوري را القا كند. كساني كه هوش بالاي تصويري دارند به جزئيات يك تصوير خيلي خوب دقت ميكنند و ميتوانند تصويرهايي كه در ذهنشان ميسازند را روي كاغذ بياورند.
پرورش: تصور كنيد كه كره چشمتان از بدنتان جدا شده و دارد در اتاقي كه در آن نشستهايد سير ميكند. بگذاريد اين كره بازيگوش همه جا برود و بالا و پايين و پشت و روي همه چيز را ببيند. حالا تصور كنيد چيزها از ديد كره چشمتان چگونه است. اگر اين كار
خيلي برايتان راحت است، مطمئن باشيد از نظر تصويري با هوش هستيد.
يك تمرين خلاقانهتر هم اينكه تصور كنيد شما همزمان، هم مدير هنري و هم عكاس همشهري جوان هستيد. حالا عكسهايي كه ميشد براي مطالب همين هفته گرفت و صفحهبنديهاي احتمالي را درذهنتان تصور كنيد، البته يادتان باشد فقط يك هفته وقت داريد!
كاربرد: معماري، نقاشي، عكاسي، تصويرسازي، صفحهبندي، مرمت بناهاي تاريخي
و جعل اسناد با فتوشاپ!
هوش زبانشناختي
نوع ديگرهوش يعني هوش زبانشناختي، درواقع بخشي از همان چيزي است كه ميان عامه مردم هم به عنوان هوش پذيرفته شده است؛ داشتن اطلاعات عموميزياد، توانايي سخنوري و زبان بازي، توانايي خوب نوشتن و خوب خواندن؛روي همرفته، كسي كه بتواند از زبان به بهترين نحو استفاده كند.
پرورش: همه چيزهايي كه در كارگاههاي نويسندگي ميگويند، ميتواند اين هوش را در شما پرورش دهد. توجه به ريشههاي شفاهي فرهنگ خودمان (مثلا معناي ضربالمثلها، قصههاي پريان و قصههاي پدربزرگها و مادربزرگها) و خواندن بازيگوشانه و لذتبخش كتابها - بدون اينكه هدفي خارجي مثل اضافه شدن معلومات يا پز دادن به خاطر اضافه شدن به كلكسيون كتابهاي خوانده شده، مدنظرمان باشد- هم ميتواند اين هوش را پرورش دهد.
اگر شما ميتوانيد براي همين مطلب يك تيتر جذابتر انتخاب كنيد، مطمئن باشيد از اين نوع هوش برخورداريد.
كاربرد: روزنامه نگاري، نويسندگي، تدريس ادبيات، مسئول روابط عمومي، وكالت و... .
هوش منطقي – رياضي
انگار كساني كه اولينبار اصطلاح (دو دوتا چهار تا كردن) را به وجود آوردهاند، ناخودآگاه ميدانستهاند بين منطقي بودن و رياضي دانستن، يك رابطههايي هست! كساني كه هوش منطقي رياضي بالايي دارند، هم در عمليات رياضي - مثل حساب كتاب كردن - از دور و بريهايشان بهتر عمل ميكنند، هم بهتر ميتوانند استدلال كرده و روابط علي و معلولي را درك كنند.
اين هوش هم از آن نوع هوشهايي است كه در تستهاي معمولي هوش سنجيده ميشود و در مدرسه و دانشگاه زياد به كار ميآيد.
پرورش: برويد ببينيد چرتكه چطور كار ميكند. يك زبان كامپيوتري، مثلا پاسكال را ياد بگيريد. براي مسئلههاي ساده رياضي از ماشين حساب استفاده نكنيد. به اين فكر كنيد كه چه قوانين علمياي در سيستمهاي خانه شما تاثير دارند و براي يكبار هم كه شده سعي كنيد از صفحه اقتصادي روزنامه همشهري سر درآوريد.
كاربرد: مهندسي، حسابداري، برنامهنويسي كامپيوتر، متخصص فلسفه مخصوصا فلسفه علم و مجري طرحهاي پژوهشي.
هوش موسيقايي
كسي كه به زير و بم آهنگها، ريتم و تن صداها و نغمهها حساس است، مطمئنا از هوش موسيقايي برخوردار است.
آدمهايي كه هوش موسيقايي بالايي دارند حتما لازم نيست كه نوازنده يا خواننده باشند؛ كسي كه ميتواند از تن صداي شما تشخيص دهد كه داريد دروغ ميگوييد يا به خوبي ميتواند صداي مشابه 2 خواننده را از هم تشخيص دهد هم، بهنوعي دارد از هوش موسيقايياش استفاده ميكند.
پرورش: آواز بخوانيد. سوت بزنيد. دوش بگيريد. سبكهاي مختلف موسيقي را گوش كنيد. براي هر زمان از زندگي روزمرهتان يك موسيقي متن تصور كنيد. به آواز طبيعت (صداي پرندهها يا رودخانه) دقت كنيد.هر چه در يك روز بر سرتان آمده را براي يك دوست صميمي با آواز بخوانيد.
كاربرد: آهنگسازي، خوانندگي، نوازندگي،نقد آثار موسيقايي و تدريس موسيقي در كودكستان.
هوش جسمي– حركتي
اين نوع هوش را احتمالا هيچ كدام از شما تا به حال هوش به حساب نميآورديد؛ استعداد كنترل حركات بدن و دستكاري ماهرانه اشيا. حتي بعضيها ميگويند ما هوش نشستن و هوش پيادهروي هم داريم.
معلوم است كه اولين تصوير كه از اين نوع هوش به ذهنتان ميآيد، تصوير ژيمناستيككارهاي ماهر است اما خدمتتان عرض شود كه جراحها و كساني كه خوب از پس حركات موزون برميآيند هم در اين زمينه تبحر خاصي دارند.
پرورش: براي اينكه يك بدنسازي ذهني انجام دهيد قبل از هرچيز بايد ورزش كنيد، يكي از صنايع دستي را ياد بگيريد، مانند (دختري با كفشهاي كتاني) از تجريش تا راهآهن را روي جدول كنار خيابان راه برويد و بالاخره اينكه، تا ميتوانيد پانتوميم بازي كنيد.
كاربرد: ورزشكاري حرفهاي (از فوتبال گرفته تا پرتاب ديسك)، جراحي، مكانيكي .
هوش ميان فردي
بخشي از آن چيزي كه اين روزها به نام هوش هيجاني معروف شده است و همه جا توي بوق و كرناست، همين هوش ميان فردي است كه اولين بار گاردنر از آن نام برده است. هوش ميانفردي، توانايي ارتباط برقرار كردن و خوب ارتباط برقرار كردن و خوب درك كردن ديگران است. اگر در دوستانتان به سنگ صبور مشهور هستيد، حتما از اين نوع هوش برخورداريد.
پرورش: به يك NGO (سازمان غيردولتي) بپيونديد و ببينيد براي عملكردن به شعارهاي مردميتان چند مرده حلاج هستيد. هر روز 15 دقيقه به حرف يك نفر خوب گوش دهيد (سخت است نه؟). اگر وبلاگ داريد به كامنتهايش جواب بدهيد. در يك كلوب اينترنتي عضو شويد. زندگي آدمهاي مردمدار را بخوانيد و ببينيد چه كردهاند كه اين طور مشهور شدهاند.
كاربرد: مشاور مدرسه، مشاور خانواده، مدير روابط عمومي يك شركت، معلمي، پزشكي، مددكاري و فروشندگي.
هوش درون فردي
هوش درون فردي يعني هوش درك كردن خود و استفاده از خودشناسي براي انتخاب هدفهاي زندگي. كساني كه هوش درون فردي دارند بسيار مستقل و فرديت يافتهاند. آنها ريز و درشت عيب و خوبيهاي خودشان را ميدانند و يك تصوير كامل از خودشان در ذهن دارند.
پرورش: مطلبهاي خودشناسي صفحه موفقيت را دوباره بخوانيد، زندگينامه خودتان را بنويسيد، رؤياهاي خودتان را بنويسيد و ردي از خودتان را در آنها كشف كنيد. تستهاي معتبر خودشناسي يا شخصيت را علامت بزنيد تا تصوير بهتري از خودتان در ذهن داشته باشيد.
كاربرد: روحاني، روان شناس باليني و مخصوصا روانكاو، متخصص الهيات و شغلهايي كه آدم آقاي خودش است.
هوش طبيعت
گاردنر وقتي كه نظريه هوشهاي هفتگانهاش در تمام دنيا سر و صدا كرده بود، دريافت كه نظريهاش يك چيزي كم دارد و آن هوشي بود كه آدمهاي عاشق طبيعت دارند؛ كساني كه ميتوانند طبيعت را بفهمند، در آن كار كنند و از آن لذت ببرند.
پرورش: يك باغچه شخصي در گوشهاي از خانه درست كنيد و گياه پرورش دهيد. آخر هفتهها برويد كوهنوردي و تغييرات فصلهاي مختلف را ببينيد و از طبيعت عكاسي كنيد.
:: بازدید از این مطلب : 2564
|
امتیاز مطلب : 82
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18